دانشنامه ناریا
جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



ابوعلی حسن پسر علی پسر اسحاق طوسی شناخته شده به خواجه نظام‌الملک طوسی (۳۹۶ شمسی – ۲۸ مهر ۴۷۱ شمسی؛ ۴۰۸ قمری – ۱۰ رمضان ۴۸۵ قمری؛ ۱۰۱۸ میلادی – ۱۴ اکتبر ۱۰۹۲ میلادی) وزیر نیرومند دو تن از شاهان دوره سلجوقیان در ایران بود. وی نیرومندترین وزیر در دودمان سلجوقی بود و سلجوقیان نیز در زمان وی به اوج نیرومندی رسیدند. او بیست و نه سال به سیاست درونی و بیرونی سلجوقی سو می‌داد.

زندگی

نام اصلی خواجه نظام‌الملک، ابوعلی حسن و نام پدرش ابوالحسن علی بود و نام پدر او نیز علی بن اسحق بن عباس بود که از دهقان‌زادگان طوس بود، علی بن اسحاق که کنیه‌اش ابوالحسن بود در نویسندگی و حسابداری دستی داشت. در دستگاه حکمران خراسان داخل شده بود و خدمت دیوانی می‌کرد. منزل اصلی خاندان او نیز بیهق بود، ولی ابوالحسن علی را پس از آن‌که در مشاغل دیوانی ترقی کرده بود مأمور ادارهٔ اموال دولتی در ناحیهٔ طوس کرده بودند‍ و او آنجا اقامت کرده و متأهل شده بود و سه پسر او در طوس به دنیا آمده بودند که بزرگ‌ترین آن‌ها همین حسن یعنی نظام‌الملک بعدی بود. چون حسن به سن تعلم رسید، مقدمات علوم را از زبان عربی و قران آموخت. در یازده سالگی به فقه امام شافعی مشغول شد و از همان ازمنه در صحبت اهل علم و صلاح می‌گذرانید. همین‌که در حدود بیست سالگی از تحصیل فقه و حدیث و سایر علوم شرعی و فنون ادبی فارغ شد و فاضلی عالم و دبیری توانا گشت، به اعمال دیوانی مشغول شد.[۱] گفته‌شده که خواجه در خانهٔ دهقانی نشو و نما یافت. دهقان در قاموس سیاسی و برخلاف دوره‌های بعد که غالباً به زارعان بی‌زمین گفته می‌شد، در زمان خواجه و پیش از آن نشانهٔ نسب و بزرگ‌زادگی بومی بود. دهاقین در زمان ساسانیان مالکان بومی بودند که در سلسله‌مراتب اجتماعی و اقتصادی و همچنین ایجاد قدرت نقش به‌سزایی داشتند. دهقانان به همین مفهوم به سده‌های ابتدایی اسلام منتقل‌شده است.[۲]

خواجه در ۲۱ سالگی با انحطاط سلطنت غزنوی و هجوم ترکمانان سلجوقی به خراسان به خدمت سلجوقیان وارد شد. خواجه بعد از شکست مسعود در دندانقان به سال ۴۳۲ در ماوراء‌النهر به دستگاه سلجوقیان پیوست اما پس از آزار و اذیت‌هایی که از ابن شاذان عمید بلخ دید به مرو رفت و به دستگاه چغری‌بیگ پیوست و به مدت ۱۰ سال یعنی تا سال ۴۴۴ در خدمت آنان بود. تنها سلجوقیان بودند که با گسترش متصرفات خود، وحدت ملی ایران را ممکن ساختند. طغرل‌بیگ، ری را پایتخت خود قرارداد و در میانهٔ سدهٔ پنجم با تصرف بغداد سلطهٔ خود را تا کانون قدرت معنوی امپراطوری گسترش دادند و دست آل‌بویه را از خلافت در بغداد کوتاه کردند. سلجوقیان برای ادارهٔ متصرفات وسیع خود از دانش و تجربه بهره‌ایی نداشتند و مجبور شدند فرهیختگان و کارگزاران باتجربهٔ ایرانی را به خدمت گیرند که در رأس ایشان خواجه نظام‌الملک قرار داشت که با قبول وزارت دو شاه مقتدر سلجوقی، در عمل و نظر در تمرکز وحدت سیاسی و ملی ایران کوشید.[۳] در ده سالی که خواجه در خدمت چغری‌بیگ، برادر طغرل بود؛ طغرل در مناطق مرکزی ایران به لشگرکشی پرداخت و در ۴۵۵ درگذشت و به علت اینکه پسری نداشت، آلپ ارسلان جانشین او شد. در پادشاهی آلپ ارسلان، نظام‌الملک دستی باز در نظارت بر گردش امپراطوری داشت. از این گذشته، وی وقت زیادی را صرف امور نظامی می‌کرد. «خداوندش را در سفرهای جنگی همراهی می‌نمود و نیز خود در رأس سپاهیان را در جنگ‌ها فرماندهی می‌کرد من‌جمله سفرهایی به فارس که پیروزی‌هایش در هردو جنگ بر شهرت و اعتبارش بسیار افزود.»[۴]

خواجه نظام‌الملک در حدود بیست و نه سال و هفت ماه و کسری وزارت در زیر دست آلپ ارسلان و ملکشاه در ادارهٔ امور و فتح بلاد و سرکوبی مخالفین این دو پادشاه چنان کفایت و حسن تدبیر به خرج داد که دولتی وسیع از حلب تا کاشغر را تحت امر ایشان آورد و نام و نشان آن دو سلطان را در شرق و غرب عالم معلوم آن زمان جاری کرد تا آنجا که باید قسمت عمدهٔ شهرت و پیشرفتی را که در کارها نصیب آلپ ارسلان و ملکشاه شده از برکت خردمندی و کاردانی خواجه دانست. او حوزهٔ قلمرو حکومت ایران را چنان وسیع کرد که در کلیهٔ این هزار و چهارصد سالهٔ تاریخ اسلام نظیر آن دیده نشده است و در این حوزه جایی نبود که در انجام دادن امر او اندک تأخیری روا دارند.[۵]

 

کارنامه

ابوعلی حسن توسی از دهقانزادگان بیهق(سبزوار) بود. از آنجا که دانش‌اندوزیش در شهر توس(طوس) بود توسی خوانده می‌شد. وی در زمان پادشاهی غزنویان چشم به جهان گشود. و در آغاز از دیوانسالاران و پس از برکناری عمیدالملک کندری در سال ۴۵۵ (قمری)؛ که با تحریک خود او انجام شد؛ وزیر الب ارسلان و همچنین آموزگار ولیعهد خردسالش ملکشاه شد و ۲۹ سال (اندکی پیش از مرگ) در این جایگاه بود، با مرگ الب ارسلان، خواجه نظام‌الملک، ملکشاه را که بیش از هفده یا هجده سال نداشت به شاهی رساند و خود، کار گرداندن کشور ایران را که اکنون دچار گرفتاری‌ها و نابه‌سامانی‌های بسیاری بود به دست گرفت. به کوشش او که مرد کاردانی بود گرفتاری‌های بسیاری از دستگاه سلجوقی دور شد و ملکشاه به نیرو و چیرگی بسیاری در کشور رسید.

خواجه علاوه بر رتق و فتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی دست به ایجاد مدارسی زد که در تاریخ بنام وی به مدارس نظامیه مشهور است و همان مدارس هستند که بعدها سرمشق دانشگاه‌ها شدند. که مهمترین آنها عبارت بودند از نظامیه‌های بغداد، موصل، نیشابور، بلخ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز، اصفهان.

نهضتی که نظام‌الملک با ساختن نظامیه‌های متعدد بوجود آورد به‌زودی و با سرعتی شگفت‌آور در سراسر شهرهای ایران و بسیاری دیگر از شهرهای کشورهای اسلامی دنبال شد، به‌طوری که درسده‌های پنجم و ششم هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعددی وجود نداشت؛ چه کوچک چه بزرگ. امرا و حاکمان نیز به پیروی از وی یا برای نشان دادن علاقه خود به علم، به‌احداث مراکز تعلیم در شهرهای خود همت گماشتند. در این مدارس درس‌های زیر تدریس می‌شد. فقه، حدیث، تفسیر، علوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت همچنین کلیه مدارس دارای کتابخانه‌های معتبر بودند. در این مدارس هر دانشجوئی حجره‌ای خاص خود داشت و مقرری ماهیانه می‌گرفت. خوراک و خوابگاه نیز برعهده دانشگاه بود. خواجه، نظامیه نیشابور را برای امام الحرمین ابوالمعالی عبدالملک عبدالله الجوینی ساخت. امام‌الحرمین به‌مدت بیست سال در این مدرسه به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون امام محمد غزالی تربیت کرد.

همچنین نگارش کتاب سیاستنامه را از آثار خواجه نظام‌الملک می‌دانند.

مرگ

در واپسین سالهای پادشاهی ملکشاه میان او و خواجه اختلافاتی پیشامد که سرانجام به کنار گذاشتن او از وزیری وسپس ترور مشکوک خواجه‌نظام‌الملک انجامید. وی در ۱۲ رمضان ۴۸۵ ه ق هنگامی که با اردوی شاهی از اصفهان به بغداد می‌رفت در نزدیکی نهاوند به دست کسی که رخت صوفیان را پوشیده بود با ضرب کارد بر سینه و رگش زخمی شد و یک روز پس از آن درگذشت. کشتن او را در آن زمان به اسماعیلیان پیوند دادند. سی و پنج روز بعد در ۱۵ شوال پس از مرگ او ملکشاه نیز درگذشت و برپایه برخی حدسهای تاریخنویسان به دست هواخواهان خواجه بدو زهر خورانده شده بود.

برخی تاریخنویسان نیز برکناری و مرگ او را میوه توطئه ترکان خاتون زن ملکشاه می‌دانند چرا که نظام‌الملک با ولیعهدی پسر وی محمود مخالف بود.

ملکشاه پس ار برکناری او تاج‌الملک قمی را جایگزین وی ساخت. برخی این فرد را نیز انگیزاننده کشتن خواجه می‌دانند.

نام کشنده وی را بوطاهر ارانی نوشته‌اند که نامبرده بی‌درنگ پس از انجام عملیان به دست پاسداران خواجه کشته شد.

دیدگاه و روش کشورداری خواجه نظام‌الملک

خواجه نظام‌الملک در کتاب سیاستنامه از الگوی حکومت یکپارچه مانند حکومت دوره ساسانی و دولتهای پس از اسلام که از این دولت الگوبرداری کردند مانند بوییان، سامانیان و حتا غزنویان به عنوان الگوی یک نظام آرمانی دفاع می‌کرد. وی دشمن سرسخت جریان فئودالی زمان بود که به دید او به پراکندگی کشور می‌انجامید، اگر چه خود گوی پیشی را در گسترش زمینهایش از بزرگ‌ترین زمینداران زمان خود می‌ربود. وی دشمن سرسخت سران غُز بود که می‌خواستند برای خویش سرزمینی خودمختار و به دور از دید دولت مرکزی داشته باشند و تا توانست کوشید از نیرومندی خانواده شاهی و ترکان خویشاوند با آنها پیشگیری کند و در سر این راه نیز با فشار همینان از کار کنار گذاشته شد. خواجه نظام‌الملک پیرو کیش سنی و شافعی بود. مورخان خواجه نظام الملک را جز کسانی میدانند که آخرت را بر دنیا ترحیح میداده و همیشه در مجالس علمای دینی حضور داشته است. مشهوراست خواجه زمانی که صدای اذان را میشنیده مشغول هر کاری بوده از آن دست میکشیده و به نماز می ایستاده است و اگر موذن در اذان گفتن سستی میکرده به اوتذکر میداده است. در زمان خواجه در ایران اوج وفور نعمت بوده طوری که یکی از سیاحان می‌گوید در ایران نان به فراوانی و با قیمت ارزان یافت می‌شود این در حالی بود که در آن زمان به قول پاپ اوربان مردم اروپا از گرسنگی شکم همدیکر را پاره می‌کردند. خواجه جهاد را نیز جدی می‌گرفت به صورتی که حکومت سلجوقیان از جانب شرق به شهر کاشغر در چین امروزی و در غرب تا انتهای بخش آسیایی ترکیه امروزی پیشروی کرده بودند و نیروی دریایی ایشان شهر امپراتوری بیزانس را بشدت تهدیذ می‌کرد.

اثرها

او نویسنده کتاب سیاست نامه(یا سیر الملوک) است. این اثر با تصحیح عزیزالله علیزاده توسط نشر فردوس تهران در سال ۱۳۸۶ در ۳۳۶ صفحه منتشر شده است. همچنین وی در پردازش تقویم جلالی با دانشمندانی همچون خیام همکاری داشت، این تقویم در سال ۴۵۱ هجری تکمیل شد. همچنین دانشگاه نظامیه بغداد که امام محمد غزالی از آموزگاران آن بود به دستور او برپا شد. نظامیه‌های مشهور دیگر در اصفهان، نیشابور (نظامیه نیشابور)، بصره، موصل و هرات بودند.

لقب‌ها

خواجه نظام‌الملک را در کتابهای تاریخی با هفت لقب یاد کرده‌اند:

  1. وزیر کبیر؛ از آنجا که در دستگاه سلجوقیان به بزرگی او وزیری یافت نشده بود.
  2. خواجهٔ بزرگ؛ برای آموزگاری ملکشاه در زمان ولیعهدی
  3. تاج‌الحضرتین؛ برای وزیری دو پادشاه
  4. قوام‌الدین؛ این لقبی مذهبی بود که فقیهان زمان بدو داده بودند.
  5. نظام‌الملک؛ لقبی که عامه بیشتر وی را با این لقب می‌خواندن، پس از وی در دوره‌های پسین تاریخ بسیاری از وزیران معتمد شاهان در ایران و هند با این لقب خوانده می‌شدند.
  6. اتابک؛ لقبی که ملکشاه پس از شاهی بدو داده بود.
  7. رضی‌امیرالمؤمنین؛ لقبی که خلیفه المقتدی بامرالله در سال ۴۷۵بدو داده بود.

همچنین بر روی مُهر نظام‌الملک این جمله نوشته شده بود: (به عربی: الحمد لله علی نعمه)

دارایی

الب ارسلان منطقه توس را به خواجه نظام‌الملک بخشیده بود. وی در آبادانی این بخش ایران کوشش بسیار نمود تا آنجا که به‌آبادی بسیار رسید و حتی باغهای این سرزمین گردشگاه ملکشاه و ترکان خاتون شد. زمینهای خواجه را در توس با زیباترین باغهای تاریخ جهان برابر می‌دانستند.

سه یار دبستانی

داستانی که بسیار درباره خواجه نظام‌الملک و دو چهره نامدار دیگر همدوره وی یعنی خیام و حسن صباح گفته می‌شود ریشه در کتاب جامع‌التواریخ دارد. برپایه این داستان این سه در نیشابور در یک مکتب (دبستان) درس می‌خواندند و آموزگارشان هم امام موفق نامی بوده‌است. این سه کودک با هم پیمان می‌بندند که هر کس به نان و نوایی رسید هوای دیگران را نیز داشته باشد. تا اینکه نظام‌الملک به وزیری رسید، به عمر خیام جیره‌ای دائمی از خزانه نیشابور تعیین کرد و حسن صباح را نیز با خود در امر اداره کشور شریک گردانید! البته این داستان با توجه به تفاوت سنی این سه بیشتر به افسانه می‌ماند.

آرامگاه

آرامگاه خواجه نظام‌الملک بنای دارالبطیخ در محله احمدآباد اصفهان و در کوچه‌ای به نام خواجه نظام‌الملک واقع است. این بنای کوچک و بی‌پیرایه آرامگاهی سلجوقی است و در آن حدوداً ده قبر وجود دارد که به شاهزادگان و بزرگان سلجوقی نسبت داده می‌شوند. بر روی اغلب مقبره‌ها سنگ‌های مرمر نفیس قرار گرفته است و بر روی مدفن خواجه نیز سنگ مرمرین بسیار زیبائی قرار دارد که در اطراف آن کتیبه‌ای مزین به آیه الکرسی و کلمات دیگر وجود دارد.[۶] مشهور است که خواجه نظام‌الملک و سلطان ملکشاه نیز در این مکان دفن شده‌اند. هرچند که این بنا به شماره ۹۹ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده است اما در بین آثار تاریخی اصفهان فراموش شده و بی‌رونق باقی‌مانده است.

پانویس

  1. حلبی، تاریخ تمدن اسلام، ۴۱۰-۴۱۱.
  2. قادری، اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران، ۱۲۳.
  3. اخوان کاظمی، عدالت و خودکامگی در اندیشهٔ سیاسی خواجه نظام، ۸.
  4. لمبتون، ساختار درونی امپراتوری سلجوقی، ۶۱.
  5. اخوان کاظمی، عدالت و خودکامگی در اندیشهٔ سیاسی خواجه نظام، ۷.
  6. «آرامگاه خواجه نظام الملک، تیشینه».

منابع

  • اخوان کاظمی، بهرام. «عدالت و خودکامگی در اندیشهٔ سیاسی خواجه نظام‌الملک طوسی». دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران)، ش. ۵۴ (۱۳۸۰): ۵-۲۸.
  • حلبی، علی‌اصغر. تاریخ تمدن اسلام: بررسی‌هایی چند در فرهنگ و تمدن اسلامی. تهران: چاپ و نشر بنیاد، ۱۳۶۵.
  • قادری، حاتم. اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، ۱۳۹۲.
  • لمبتون، آن. «از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان». در تاریخ ایران کمبریج. ج. ۵. ترجمهٔ حسن انوشه. تهران: مؤسسه انتشاراتی امیرکبیر، ۱۳۸۸.
  • سیاست نامه(یا سیر الملوک): خواجه نظام الملک طوسی، مصحح عزیزالله علیزاده، تهران: فردوس، ۱۳۸۶، ۳۳۶ صفحه. شابک: ۴-۳۲۱-۳۲۰-۹۶۴-۹۷۸.
  • مرتضی راوندی؛ تاریخ اجتماعی ایران، پوشینه دوم
  • ویکی‌پدیای انگلیسی
  • پناهی سمنانی؛ حسن صبّاح، چهره شگفت‌انگیز تاریخ
شادی در ۳ - شهر - ۱۳۹۳

پاسخ دادن