دانشنامه ناریا
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



نوشته های مربوط به دسته ‘مطالب خنده دار’

سفر این مرد با ماشینش (طنز) اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می‌کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت : «ماشین من خراب شده. آیا می‌توانم شب را اینجا بمانم؟ »رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند. شب هنگام وقتی مرد می‌خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود […]

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۱۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

  از وقتی که خودم را شناختم، سنگینی دماغی بزرگ و پف کرده را بر روی صورتم احساس کردم. با رشد من بر وسعت و بی ریختی آن اضافه می شد. دماغی خشن باسورا خهای بزرگ، ویژگی مشخصه ام بود. در دوران راهنمایی تحصیلی، از نظر کوچک و بزرگ مدرسه به داشتن لقب گوریل مفتخر شدم. این لقب حتی در دفتر حضور و غیاب نیز به چشم می خورد. دوران دبیرستان اوضاع متفاوت شد و متلک ها هدفمندتر و زهردارتر […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۲۳ - ۱۳۹۳ یک دیدگاه خواندن ادامه نوشته

خانواده عروس : کبریت ؟! کبریت برای چی!؟ مادر داماد : والا پسرم می خواست سیگار بکشه… خانواده عروس : پس داماد سیگاریه….!؟ مادر داماد : سیگاری که نه.. والا مشروب خورده ، بعد از مشروب سیگار می چسبه… خانواده عروس : پس الکلی هم هست..!؟ مادر داماد : الکلی که نه… والا قمار بازی کرده و باخته ! ما هم مشروب دادیم بهش که یادش بره خانواده عروس : پس قمارم بازی می کنه…!؟ مادر داماد : آره… دوستاش […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۸ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

پیامک زد شبی لیلی به مجنون که هر وقت آمدی از خانه بیرون بیاور مدرک تحصیلی ات را گواهی نامه ی پی اچ دی ات را پدر باید ببیند دکترایت زمانه بد شده جانم فدایت دعا کن مدرکت جعلی نباشد زدانشگاه هاوایی نباشد وگرنه وای بر احوالت ای مرد که بابایم بگیرد حالت ای مرد چو مجنون این پیامک خواند وارفت به سوی دشت و صحرا کله پا رفت اس ام اس زد ز آنجا سوی لیلی که می خواهم […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۸ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

شنبه می گویم : استادمان گفته دانشجویی که پست الکترونیکی نداشته باشد دانشجو نیست. می گوید : استادتان غلط کرده ؛ مگر ما دانشجو نبودیم ؟! می گویم : پدر جان ! شما که تا سیکل بیشتر درس نخواندید ؛ در ثانی من دو ماه است که تمرین ننوشتم ! می گوید : اولا سیکل آن زمان معادل دکترای الان است ، دوما پس این دو ماه چه غلطی می کردی ؟! می گویم : هیچ ! فقط استادمان تمرین […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

شنبه مرد (در تماس تلفنی قبل از رسیدن به منزل): دارم میام…راستی عزیزم! شام چی داریم؟ زن: ببین امروز قراره من و نازی با هم بریم «فال قهوه روسی یخ زده» بگیریم. میگن خیلی جالبه، همه چی رو درست میگه به خواهر شوهر نازی گفته «شوهرت واست یه انگشتر می خره» طرف رفته خونه و گفته و پس فرداش شوهره واسش انگشترو خریده. خیلی جالبه نه؟ سر راه یه چیزی از بیرون بگیر بیار!یکشنبه مرد (در تماس تلفنی از سر […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۱ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

ﻣﯿﮕﻢ ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﻣﻦ ﺗﺎ ﺍﻻﻥ ﺷﮑﺴﺖ ﻋﺸﻘﯽ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ …!! °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.° میگما !!! یه وقت زشت نباشه با این سن و سال، بارون که میاد، ما هیچ خاطره اى تو ذهنمون زنده نمیشه! °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.° میگم که هوا اینقد دو نفرس یه وقت زشت نباشه من تنهایی میرم بیرون!؟ °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ ﻧﺒﺎﺷﻪ°.°.°.°.° یه وقت زشت نباشه ما به عنوان یه پسر ، ابرو بر نداشتیم °.°.°.°.°جوک ﯾﻪ ﻭﻗــﺖ ﺯﺷﺖ […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

میخوام از چنتا درد دخترونه براتون بگم .. دخترا آماده باشین گـــــــریه کنـــــید !!! فک کن تازه لاک زده باشی و حواست نباشه , دست کنی تو موهات !!! از اون بدتر لاک زدی و دیرت شده و میخوای دکمه هاتو ببندی !!! از اون فاجعه تر وقتی کامل آرایش کردی و میخوای لباس یقه اسکی بپوشی !!! بعد مثلا از بیرون میای و آرایشتو پاک میکنی , همون موقع کار پیش میاد باز باید بری بیرون ! —————————– ﺧﺒﺮ […]

نوشته شده توسط شادی در مرد - ۳۰ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته