دانشنامه ناریا
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



نوشته های مربوط به دسته ‘سرگرمی’

داستان آموزنده درخشش کاذب !

یک روز صبح به همراه یکی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان ” موجاوه ” قدم می زدیم که چیزی را دیدیم که در افق می درخشید . هرچند مقصود ما رفتن به یک ” دره ” بود ، برای دیدن آنچه آن درخشش را از خود باز می تاباند ، مسیر خود را تغییر دادیم . تقریباً یک ساعت در زیر خورشیدی که مدام گرم تر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی که به آن رسیدیم توانستیم کشف […]

نوشته شده توسط شادی در دی - ۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
حکایت خواندنی: خدا چه می خورد؟!

حکایت است که پادشاهی از وزیرخود پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد ، و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی. وزیر سر در گریبان به خانه رفت . وی را غلامی بود که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟ و او حکایت بازگو کرد. غلام خندید و گفت : ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد. وزیر […]

نوشته شده توسط شادی در آذر - ۱۸ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

مریضی را سوار آمبولانس کرده بودم و داشتم می‌رفتم که یکهو گفت: ببین داداش، اگر پلک بزنی، دچار تفاوت فرهنگی می‌شویم. گفتم: جان؟ اگر پلک بزنم؟ خب عزیز من، آدم در هردقیقه ۱۰بار پلک می‌زند.   مریض گفت: داداش خلاصه پلک زدی نزدی‌ها. نگفتی نگفتم. گفتم: ببین یک جوک قدیمی بود با همین فرمولی که شما می‌گویی. درواقع معلوم است شما به رانندگی فرمول‌یک اعتقاد داری. مریض گفت: پلک زدی؟ گفتم:‌ای‌بابا. شما با آن آقایی که در استخر برزیل دچار […]

نوشته شده توسط شادی در آذر - ۱۷ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

 آقای فینک برای تولید تصاویرش از شیوه و مواد عجیبی استفاده می کند. او به جای استفاده از موادهای معمول مانند هالید نقره یا جوهر افشان، از شن، خرده های مو، گرده های گل و خاکسترهای مختلف تصاویر بی بدیلی تولید می کند. این شیوه آقای فینک باعث شهرت جهانی اش شده است.   از تابلوهای این هنرمند منحصر به فرد تابلوی «چشم من» است که به طور کامل از خرده موهای آقای فینک ساخته شده است. تابلوی «گلها» نیز […]

نوشته شده توسط شادی در آذر - ۱۱ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
داستان زیبای “دعای مادر”

پزشک و جراح مشهور (د.ایشان) روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار میشد ، باعجله به فرودگاه رفت . بعد از پرواز ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کارافتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فرود اضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم . دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت […]

نوشته شده توسط شادی در آذر - ۹ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
نوشته شده توسط شادی در آذر - ۹ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
ضرب المثل عمرو در امانت خیانت نکرد ، تو چرا؟

گاهی اتفاق می افتد که انسان از نزدیک ترین کسانی که همه گونه توقع و انتظار از او متصور است خیانت خلافی در امر امانت و راز داری می بیند که هرگز در مخیله اش چنان عمل غیر متصوره خطور نکرده است. در چنین موقعی و مورد با تعجب و تاثری زاید الوصف می گوید: عمرو در امانت خیانت نکرد تو چرا؟   و مقصود از این عمرو همان عمرو عاصی است که شیعیان نسبت به او از لحاظ خیانتی […]

نوشته شده توسط شادی در آبا - ۲۸ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
داستان کوتاه و آموزنده کلاس فلسفه

پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت وقتی کلاس شروع شد، بدون هیچ کلمه ای یک شیشه بسیار بزرگ از داخل بسته برداشت و شروع به پر کردن آن با چند توپ گلف کرد سپس  از شاگردان خود پرسید که ، آیا این ظرف پر است ؟ و همه دانشجویان موافقت کردند سپس پروفسور ظرفی از سنگریزه برداشت و آنها رو به داخل شیشه ریخت و […]

نوشته شده توسط شادی در آبا - ۲۶ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته