دانشنامه ناریا
پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



یه روزی آقـــای کـــلاغ، یا به قول بعضیا جناب زاغ رو دوچرخه پا می‌زد، رد شدش از دم باغ پای یک درخت رسید، صدای خوبی شنید نگاهی کرد به بالا، صاحب صدا رو دید یه قناری بود قشنگ، بال و پر، پر آب و رنگ وقتی جیک جیکو می‌کرد، آب می‌کردش دل سنگ قلب زاغ تکونی خورد، قناری عقلشو برد توی فکر قناری، تا دو روز غذا نخورد روز سوم کلاغه، رفتش پیش قناری گفتش عزیزم سلام، اومدم خواستگاری! نگاهی […]

نوشته شده توسط شادی در دی - ۱۵ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.   ۱- به […]

نوشته شده توسط شادی در دی - ۱۰ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

مردی به استخدام یک شرکت بزرگ چندملیتی درآمد. در اولین روز کار خود، با کافه تریا تماس گرفت و گفت: ” یک فنجان قهوه برای من بیاورید.” صدایی از آن طرف پاسخ داد: ” شماره داخلی را اشتباه گرفته ای. می دانی تو با کی داری حرف می زنی ؟” کارمند تازه وارد گفت: ” نه ” صدای آن طرف گفت: “من مدیر اجرایی شرکت هستم، احمق” مرد تازه وارد با لحنی حق به جانب گفت: ” و تو میدانی […]

نوشته شده توسط شادی در دی - ۷ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

یه روز مامانم خونه نبود بابام غذا درست کرد . ماشاالله همه غذا رو سوزوند. اومدیم با مرام بازی دراریم تا آخر غذا رو خوردم . وقتی غذا تموم شد بابام برگشته میگه تموم شد؟میگم اره،مگه مشکلیه؟میگه دِ نـَـه دِ خاک بر سر از قحطی برگشتت الحق که آشغال خوری بچه . **************************** متصدی بانک : خانم بریزم به حساب جاری تون ؟!! زن :دِ نـَــــــــــــــــــه دِ الهی جاریم بمیره! بریز به حساب خودم… ********************************** به خواهرم میگم دعا کن […]

نوشته شده توسط شادی در دی - ۴ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
مورد داشتیم...

مورد داشتیم کلاغه تو کلیپسه دختره لونه درست کرده بوده , اشتباهی فکر کرده بوده درخته   °°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°   مورد داشتیم: دختره رفته مهمونی , تا اومده از تو چکمش بیاد بیرون مهمونی تموم شده !   °°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°   یکی از مواردی که هست , اینه که دختره با نامزدش بهم زده , چون با رنگ لاکش ست نبوده   °°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°   مـــــــورد هم داشتیم یارو به مامانش گفته اگه مــــــن بمیرم چیکار میکنی ؟ مامانه هم […]

نوشته شده توسط شادی در آبا - ۲۳ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته
اگه میتونی بگو !

۳ بار بگو : سه سیر سر شیر سه شیشه شیر!   *******تکرار جملات سخت*******   ۵ بار بگو : لای رولت رنده ی لیمو رفته

نوشته شده توسط شادی در مهر - ۱۴ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته

  از وقتی که خودم را شناختم، سنگینی دماغی بزرگ و پف کرده را بر روی صورتم احساس کردم. با رشد من بر وسعت و بی ریختی آن اضافه می شد. دماغی خشن باسورا خهای بزرگ، ویژگی مشخصه ام بود. در دوران راهنمایی تحصیلی، از نظر کوچک و بزرگ مدرسه به داشتن لقب گوریل مفتخر شدم. این لقب حتی در دفتر حضور و غیاب نیز به چشم می خورد. دوران دبیرستان اوضاع متفاوت شد و متلک ها هدفمندتر و زهردارتر […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۲۳ - ۱۳۹۳ یک دیدگاه خواندن ادامه نوشته

خیلیا مارو خر فرض کردن غافل از اینکه من خر نیستم ! جیگرم… جیگرم… جیگرم… • • • • • • شما یه استکان خون بگیر بزار رو طاقچه اگه پشه ها لب زدن ! کصافطا نون داغ کباب داغ فقط از گلوشون پایین میره ! • • • • • • پشه کلا ۱۴ﺳﺎﻋﺖ ﻋﻤﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻪ ولی ﺑﺠﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ۱۴ﺳﺎﻋﺖ ﺑﺮﻩ ﭘﺎﺭﮎ ، ﺑﺮﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺷﺎﭖ ، ﺑﺮﻩ ﺍﺳﮑﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﺗﻮ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎ منو ﻧﯿﺶ ﻣﯿﺰﻧﻪ […]

نوشته شده توسط شادی در شهر - ۱۲ - ۱۳۹۳ ارسال دیدگاه خواندن ادامه نوشته