دانشنامه ناریا
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
تاریخ امروز:
نوشته ها:
درباره ناریا:
در صورتی که مطلب مورد نظر خود را در ناریا پیدا نکردید از جستجوگر سایت برای یافتن آن تلاش کنید.



معنای حقیقی محبت خداوند به بنده به این گونه است که خداوند حجاب ها را از قلبش پاک می کند، تا وی با چشم دل او را ببیند و او را برای رسیدن به مقام والای قرب الهی قدرت می بخشد، همین اراده خدا نسبت به بنده محبت اوست. عرفا معتقدند محبت خدا نسبت به بندگان دو گونه است. ۱٫ محبت ابتدایی یا امتنانی، که همان عنایت و توفیق اوّلیه ای است که از جانب خداوند به برخی از بندگان تعلق می گیرد که سبب توان مندی های بنده بر طاعت است.   ۲٫ محبت ثانوی یا استحقاقی که ثمره طاعت و اتصاف به صفاتی است که خداوند می پسندد.

 

راه های کسب محبت خداوند

۱٫ پاک نمودن قلب از دنیا و وابستگی های آن: خداوند درون هیچ کس دو قلب قرار نداده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می فرمایند: “محبت و دوستی دنیا و دوستی خداوند در یک قلب جمع نمی شوند”.

راه عملی محبت الهی نیز آن است که در مقام اختیار و عمل، خواسته حق را بر خواسته خویش برتری دهی و تنها به دنبال آن باشی که اراده حق را بر زندگی خویش حاکم کنی و اراده خویش را فانی در اراده او نمایی. ببینی خدای متعال از تو چه خواسته از واجب و مستحب؛ تمام همت خویش را مصروف تحقق آن نمایی و هیچ گاه در مقابل آن از خویش خواسته ای نداشته باشی که از مطامع دنیوی و مغایر آن باشد.

 

حضرت على(علیه السلام) نیز مى‏فرمایند: «اگر خدا را دوست مى‏دارید محبّت دنیا را از قلب‏هایتان خارج کنید» (میزان‏الحکمه، ج۲، ص ۲۲۸، ر ۳۱۶۷).

عبدالرزاق کاشانى (شارح کتاب منازل السائرین) مى‏نویسد: «عشق و محبّت به محبوب اقتضا مى‏کند وصال را، و وصال میسّر نمى‏شود مگر به بذل روح، و انس به جمال هم اقتضا مى‏کند که قلب از التفات به غیر او ممنوع شود و تنها او را ببیند. یکی دان و یکی بین و یکی گوی شود. پس افراد محبّ وقتى در محبّت صادق‏اند که قلبشان تعلق به محبوب داشته باشد»، (شرح منازل السائرین، ص ۱۶۸).

 

۲٫ صبر در برابر مشکلات، ناملایمات، مصیبت ها: یکی دیگر از راه های رسیدن به قرب الاهی است که در قرآن و روایات بر آن تاکید فراوان شده است. از این جهت عرفا دارندگان این صفت؛ یعنی صابران را محبوبان خداوند دانسته اند.
همان گونه که خورشید با شب جمع نمى‏شود، حب خداوند نیز با حب دنیا جمع نمى‏شود

۳٫ پیروی و متابعت از پیامبر(صلی الله علیه و آله): به دلیل آیه شریفه ی “بگو اگر خدا را دوست می دارید، از من [پیامبر] پیروی کنید، تا خدا نیز شما را دوست بدارد” (آل عمران۳۱).

 

۴٫ جهاد و مبارزه در راه خدا: آنان که چه در میدان های رزم و چه در جبهه های فرهنگی به مبارزه با دشمنان دین بر می خیزند و از ارزش های الاهی حفاظت می کنند و به سبب آن که اجازه نمی دهند دین خدا مورد تهدید واقع شود، محبوب خدایند. “خداوند کسانی را که در راه او پیکار می کنند دوست می دارد .” (صف ۴)

۵٫ توبه و پشیمانی از گناهان و روی آوردن به خداوند: “خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد.” (بقره ۲۲۲)

 

۶٫ انفاق و دادن: صدقه موجب جلب محبت خداوند است و “خداوند انفاق کنندگان را دوست دارد.”

۷٫ ایمان و عمل صالح: ایمان و عمل صالح از دیگر عوامل جلب رضایت و محبوبیت خداست؛ چون پاداش الاهی و نجات، در گرو ایمان توأم با عمل صالح است. بنابراین، ایمان بدون عمل موجب پاداش و نجات نخواهد بود و محبت الاهی را – که از مفهوم “لایحب الظالمین”؛ خدا ظالمان را دوست ندارد، به دست می آید – در پی نخواهد داشت.

 

۸٫ احسان و نیکوکاری: “خداوند، نیکوکاران را دوست دارد.”(بقره ۱۹۵)

۹٫ طهارت و پاکی: خداوند پس از بیان عبادت هایی؛ مانند غسل، وضو و تیمم می فرماید راز این دستور (دستور به انجام عبادات) آن است که انسان ها پاک و طاهر شوند: “خداوند نمی خواهد مشکلی برای شما ایجاد کند، بلکه می خواهد شما را پاک سازد.”(مائده ۶) حضرت آیت الله جوادی آملی می گوید: اگر چنین شد و خدای متعال نسبت به انسانی محبت داشت همه نظام آفرینش به او مهر می ورزند؛ چرا که همه آنها تابع اراده الاهی هستند.

 

این مقام از برجسته ترین مقام های انسانی است. خداوند محبوب کسی باشد مهم نیست، آنچه بسیار مهم است این است که انسانی محبوب خدا بشود. در حدیث معروف قرب نوافل از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده که خدای متعال به من فرمود: “هیچ چیز به اندازه انجام واجبات بنده را به من نزدیک نمی کند، اما بنده من از راه نوافل (مستحبات) و انجام عبادت های مستحب به من نزدیک می شود، تا آن جا که محبوب من می گردد، اگر محبوب من شد، آن گاه من زبان او می شوم و او با فیض خاص من که در مقام فعل به صورت زبان او در آمده است سخن می گوید و چشم او می شوم و او با فیض خاص من که در مقام فعل به صورت چشم او درآمده است می بیند، بر همین اساس کلام مومنی که محبوب خدا شد به منزله کلام خداست. همچنین اگر انسان محبوب خداوند واقع شد بالاتر از محبوبیت، خداوند عاشق او می شود.

 

بر اساس حدیث وارده از پیامبر(صلی الله علیه و آله) که فرمود: “اذا احب الله عبداً عشقه و عشق علیه، فیقول عبدی انت عاشقی و محبی و انا عاشق لک و محب لک، ان اردت او لم ترد”؛ زمانی که بنده ای محبوب خدا می شود، خداوند او را عاشق خویش می گرداند و خود نیز به او عشق می ورزد. سپس می گوید: بنده من تو عاشق و دوستدار منی و من نیز عاشق و محب تو هستم چه بخواهی چه نخواهی.
حضرت على (علیه السلام) نیز مى‏فرمایند: «اگر خدا را دوست مى‏دارید محبّت دنیا را از قلب‏هایتان خارج کنید»

 

مهم ترین مانع ظهور محبت خدا در دل انسان، حب دنیا است. حب خدا در یک تضاد واقعى با حب دنیا قرار دارد، ممکن نیست که درون یک انسانى با هم جمع شود. هر انسانى یا اهل محبت دنیا است و یا اهل محبت خدا. بنابراین مهم ترین شرط تحقق محبت در یک دل، اخراج حب دنیا از آن دل است. در این زمینه مولاى متقیان و امیرمومنان فرموده است «اگر دوستدار خداوند هستید پس لازم است که محبت دنیا را از دل خویش برانید. چگونه مدعى محبت خداى سبحان است کسى که قلبش مسکن حب دنیا است. همان گونه که خورشید با شب جمع نمى‏شود، حب خداوند نیز با حب دنیا جمع نمى‏شود.

یا رب ز شراب عشق سر مستم کن و زعشق خودت نیست کن و هستم کن

از هر چه جز عشق خود تهى دستم کن یکباره به بند عشق پابستم کن

شادی در ۱۸ - آبا - ۱۳۹۳

پاسخ دادن